باز باران!

ادبیات،روان شناسی و ....

باز باران!

ادبیات،روان شناسی و ....

بررسی قالب های شعری جدید


شرح و توضیح مختصری درباره ی مهمترین قالب های نو :

  

شعر نیمائی :                                                                                                                   

که به آن شعر آزاد گویند. 
نیمایی شعری است با وزن عروضی ؛ منتها ارکان آن مانند شعر سنتی محدود به دو و سه و چهار رکن به صورت مرتب شده نیست و قافیه جای منظم و مشخصی ندارد. اشعار نیما و اخوان و فروغ و سپهری و بیشتر شاعران نو پرداز بدین شکل است.
 

نمونه ای از شعر نیمایی از فروغ فرخزاد:
 

"هدیه"
 

من از نهایت شب حرف می زنم
 
من از نهایت تاریکی
 
و از نهایت شب حرف می زنم
 
***
 
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
 
و یک دریچه که از آن
 
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
 
****************************************************************
شعر سپید:


شکل شاملوئی که بدان شعر سپید می گویند. این نوع از شعر وزن و آهنگ دارد منتها عروضی نیست و قافیه در آن جای ثابتی ندارد. در شعر سپیدتشبیهات و استعارات با زبان شعر بیان می شود واغلب شعرهای احمد شاملو چنین است:
 

نمونه ای از شعر احمد شاملو:
 

"سرود برای مرد روشن که به سایه رفت"
 

قناعت وار
 
تکیده بود
 
باریک و بلند
 
چون پیامی دشوار
 
در لغتی
 
با چشمانی از سؤال و عسل
 
و رخساری بر تافته از حقیقت و باد
 
مردی با گردش آب
 
مردی مختصر
 
که خلاصه خود بود
 
***
 
بیش از آن که خشم صاعقه خاکسترش کند
 
تسمه از گرده گاو توفان کشیده بود
 
آزمون ایمان های کهن را
 
بر قفل معجرهای عقیق
 
دندان فرسوده بود
 
بر پرت افتاده ترین راه ها
 
پو زار کشیده بود
 
رهگذری نا منتظر
 
که هر بیشه و هر پل آوازش را می شناخت
 
***
 
جاده ها با خاطره ی قدم های تو بیدار می مانند
 
که روز را پیشباز می رفتی
 
هر چند سپیده تو را
 
از آن پیشتر دمید
 
که خروسان بانگ سحر کنند
 
مرغی در بال هایش شکفت
 
باغی درد رختش
 
ماد رعتاب تو می شکوفیم
 
در شتابت
 
مادر کتاب تو می شکوفیم
 
در دفاع از لبخند تو
 
که یقین است و باور است
 
دریا به جرعه ای که تو از چاه خورده ای حسادت می کند
 
این شعر را احمد شاملو در رثای جلال آل احمد سروده است.
****************************************************************
موج نو
شعر موج نونه تنها وزن عروضی ندارد بلکه آهنگ و موسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم مشخص نیست و در حقیقت فرق آن با نثر در معنای آن است.

موج نو جز لطافت و تاثیرگذاری معنوی و بیان مقصود به گونه ای که با زیبایی خاصی همراه است ، در ظاهر فرقی با نثر ندارد.
 

نمونه ی شعر موج از احمد رضا احمدی:
 

"قلب تو....."
 

قلب تو هوا را گرم کرد
 
در هوای گرم
 
عشق ما تعارف پذیر بود و
 
قناعت به نگاه در چاه آب
 

***
 

مردم که در گرما
 
از باران آمدند
 
گفتی از اطاق بروند
 
چراغ بگذارند
 
من ترا دوست دارم
 

***
 

ای تو
 
ای تو عادل
 
تو عادلانه غزل را
 
در خواب
 
در ظرف های شکسته
 
تنها نمی گذاری
 
در اطراف انفجار
 
یک شاخه له شده انگور است
 
قضاوت فقط از توست
 

***
 

شاخه ابریشم را از چهره ات بر می دارم
 
گفتم از توست
 
گفتی: نه باد آورده است
 

***
 

هنگام که در طنز خاکستری زمستان
 
زمین را تازیانه می زدی
 
خون شقایق از پوستم بر زمین ریخت

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.