دیدن دامن صحرا و تماشای بهار خوش بود. یک جمله ی اِ سنادی است. معنی و مفهوم : به هنگام سپیده دم ، دیدن فصل بهار چه زیباست ! * آفرینش همه تنبیه خداوندِ دل است / دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار 1- آفرینش : پدیده های خلقت ، این واژه اسم مصدر است. ( بن مضارع + ِ ش ) 2- ( همه ) در مصراع اوّل به معنی تماماً در مفهوم قید است. 3- تنبیه : آگاهی 4- خداوند ِدل : صاحب دل ، عاشق ، دوست دار حقیقت 5- دل ندارد : عاشق نیست ، بصیرت و آگاهی ندارد. 6- اقرار : بیان کردن معنی و مفهوم : پدیده های خلقت ، آگاه کننده ی انسان های عاشق و خردمند است. هرکسی که زبان ستایشگری خداوند را نداشته باشد، عاشق نیست. * این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود / هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار 1- این : صفت اشاره 2- همه : صفت مبهم 3- نقشِ عجب : شگفتی های آفرینش 4- در و دیوار وجود : منظور هستی و روزگار است. 5- هر که فکرت نکند : به دو صورت می توان معنی کرد. 1لف - هرکسی که اندیشه نکند ب – هرکسی که به فکر تو نباشد. به نظر می رسد معنی اوّل درست تر باشد. 6- نقش بود بر دیوار : کنایه از نابود شدن 7- در مصراع اوّل حذف فعل به قرینه ی معنوی وجود دارد. معنی و مفهوم : کسی که با دیدن این همه شگفتی های آفرینش ، اندیشه و تفکّر نکند شایسته ی نابودی است. * کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند / نه همه مستمعی فهم کند این اسرار 1- کوه و دریا و درختان : گروه نهادی 2- همه : به معنی تماماً در مفهوم قید است. در تسبیح : در ستایش مسند جمله است. در مصراع اوّل مسند به شکل متمّم آمده است. 3- َ ند : هستند ، فعل اسنادی 4- نه : منفی - سازفعل است. نه همه مستمعی فهم کند : هر مستمعی فهم نکند. 5- همه در مصراع دوم به معنی ( هر ) است و صفت مبهم است. 6- این : صفت اشاره 7- اسرار : جمع سِر ، به معنی راز ها معنی و مفهوم : همه ی پدیده های خلقت خدا را ستایش می کنند و انسان های نادان این راز ها را درک نمی کنند. * خبرت هست که مرغان سحر می گویند / آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار 1- خبرت هست : آگاهی داری ؟ 2- مرغان سحر : بلبلان 3- می گویند : مضارع اخباری 4- خفته : صفت جانشین اسم ، به معنی انسان های بی خبر و نادان 5- سر از خواب جهالت بردار : آگاه باش، دانایی پیشه کن.6- بین واژه های خفته و خواب تناسب وجود دارد. 7- خواب جهالت : تشبیه بلیغ اضافی است. جهالت به خواب تشبیه شده است. 8- این بیت حسن تعلیل دارد. معنی و مفهوم : آواز بلبلان و پرندگان به خاطر این است که تو از خواب جهالت دست بر داری. نکته : ابیات زیر با بیت های چهارم و پنجم تناسب معنایی دارد. 1- توحید گوی او نه بنی آدمند و بس / هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد 2- سحر گنجشکان در جیک جیکند / به تسبیح خدای لاشریکند 3- گفتم : این شرط آدمیّت نیست / مرغ تسبیح گوی و ما خاموش 4- هنگام سپیده دم خروس سحری / دانی که چرا همی کند نوحه گری یعنی که نمودند در آیینه ی صبح / از عمر شبی گذشت و تو بی خبری * تا کی آخر چو بنفشه ، سر غفلت در پیش / حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار 1- تا کی آخر : گروه قیدی است. تا چه وقت ؟ 2- چو : حرف اضافه ، به معنی مثل و مانند 3- بنفشه : متمّم 4- بنفشه : نماد انسان غفلت زده است. 5- سر غفلت در پیش : در نادانی به سر بردن 6- حیف باشد. جمله اسنادی است. حیف ، مسند جمله است. 7- تو در خوابی : جمله اسنادی است. در خوای : مسند به شکل متمّم 8- نر گس بیدار. حذف فعل دارد. نرگس نماد انسان های آگاه و دانا 9- بین واژه های بنفشه و نرگس تناسب وجود دارد. 10- بین واژه های خواب و غفلت تناسب وجود دارد. نکته طلایی : از میان گیاهان ، بنفشه در مقابل نور بی تفاوت است و هیچ احساسی ندارد. شاعر این گل را نماد انسان غفلت زده می داند. امّا گلِ نرگس در مقابل نور حسّاس است و نماد انسان آگاه و بینا است. منظور از نور : حقیقت و آگاهی است. معنی و مفهوم : مثل بنفشه در جست و جوی حقیقت بی تفاوت نباش و مثل گل نرگس بینا و حقیقت جو باش. * که تواند که دهد میوه ی الوان از چوب ؟ / یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار ؟ ۱- در مصراع اوّل ( که ) تواند؟ ضمیر پرسشی است. ( که ) دهد . حرف پیوند وابسته ساز است.2- الوان : رنگارنگ 3- چوب : مجازاً به معنی شاخه است. گل صد برگ : گل های فراوان رنگی 4- بین واژه های گل و خار تناسب و تضاد معنایی وجود دارد. بیت استفهام انکاری دارد. معنی و مفهوم : کسی غیر خدا نمی تواند میوه های رنگارنگ و گل های فروان به وجود آورد. * عقل ،حیران شود از خوشه ی زرّین عنب / فهم ، عاجز شود از حقّه ی یا قوت انار 1- عقل : نهاد 2- حیران : مسند 3- شود : فعل اسنادی است. 4- زرّین : صفت نسبی است. 5- عنب : انگور 6- فهم : نهاد 7- عاجز : مسند 8- حقّه : ظرفی کوچک که در آن جواهر یا چیز های دیگر نگه می دارند. یاقوت انار: منظور دانه های قرمز انار است. معنی و مفهوم : عقل و فهم از این همه شگفتی های خلقت حیران و سر گشته می شوند و درک رسیدن به حقیقت را ندارند * پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز / ماه و خورشید مسخّر کند و لیل و نهار 1- پاک و بی عیب : بدون نقص 2- تقدیر : حکم الهی 3- مسخّر : رام و مطیع ، به خدمت گرفته شده معنی و مفهوم : خداوندی که به حکم و تقدیر خود بدون عیب و نقص ماه و خورشید و شب و روز را مطیع و رام خود کرده و در خدمت انسان قرار داده است. * تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او / همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزا ر 1- تا : حرف اضافه چون به معنی فاصله است. قیامت : متمّم قیدی 2- در مصراع اوّل حذف فعل به قرینه ی معنوی دیده می شود. 3- اندر : حرف اضافه 4- کرم و رحمت : گروه متمّمی 5- همه : ضمیر مبهم ، نقش دستوری آن نهاد است. 6- یکی گفته : گروه مفعو لی 7- بین واژه های یکی و هزار : تضاد وجود دارد. معنی و مفهوم : لطف و محبّت خداوند همیشگی و جاودانه است و نمی توان یکی از هزاران نعمت های خداوند را سپاس گفت. * نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است / شکر اِنعام تو هر گز نکند شکر گزار 1- نعمت : نهاد 2- ( ت ) ضمیر پیوسته نقش دستوری آن مضاف الیه است. 3- ز عد بیرون است : فراوان است ، بی شمار است. 4- بار خدایا ، شبه جمله است. 5- شکر گزار : نهاد 6- شکر : مفعول 7- اِنعام : نعمت دادن 8- تو : مضاف الیه 9- هرگز : قید نکته : اَنعام : به معنی چهار پایان است. این واژه را با اِنعام اشتباه نگیریم. معنی و مفهوم : خداوندا ! نعمت هایت بسیار فراوان است و هیچ کسی زبان شکر گزاری از آن را ندارد. نکته : ابیات زیر با بیت های ده و یازده تناسب معنایی دارد. 1- فضل خدای را کِه تواند شمار کرد / یا کیست آن که شکر یکی از هزار کرد ؟ 2- از دست و زبان کِه برآید / کز عهده ی شکرش به در آید ؟ * سعدیا، راست رُوان گوی سعادت بردند / راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار 1- سعدیا ، : شبه جمله ، سعدی : منادا 2- راست رُوان : انسان های صادق و حقیقت گو ، نهاد جمله است 3- گوی سعادت بردند : سعادت مند شدند. به موفّقیّت رسیدند. 4- راستی کن : صادق باش ، درستکار باش 5- منزل : مقصد ، هدف 6- کج رفتار : گمراه ، کسی که راه نادرست می رود. معنی و مفهوم : انسان های صادق ، راه درست و سعادت را می یابند و انسان گمراه هیچ گاه به مقصد و هدف خود نخواهد رسید. ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی / این ره که تو می روی به ترکستان است. نکته : کعبه : نماد سعادت و ترکستان : نماد گمراهی و بدبختی است. |